jettedدیکشنری انگلیسی به فارسیجت، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن، بیرون ریختن، پراندن، فواره زدن
jestedدیکشنری انگلیسی به فارسیجسته، تمسخر کردن، استهزاء کردن، ببازی گرفتن، شوخی کردن، مزاح گفتن، خنده کردن