25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
jettison
jettisoning
بیمۀ فرست
ترجیحات تراگذار
بازگردانی
بقايا طافية
بیشتر بدانید
مردن
کبکب
معقولیت
plankage
demifusion
تات
جستوجوی دقیق
jettisons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
jettisons، بدریا ریزی کالای کشتی، بیرون افکندن، از شر چیزی راحت شدن