catchesدیکشنری انگلیسی به فارسیجلب می کند، شکار، دستگیره، اخذ، زبانه، عمل گرفتن، لغت چشمگیر، گرفتن، از هوا گرفتن، بدست اوردن، جلب کردن، درک کردن، فهمیدن، دچار شدن به، چنگ زدن، قاپیدن
sketchesدیکشنری انگلیسی به فارسیطرح ها، طرح، طرح اولیه، خلاصه، زمینه، مسوده، انگاره، شرح، طراحی کلیات، ملخص، طرح خلاصه، نقشه ساده، پیش نویس ازمایشی، طرح ریزی کردن، طراحی کردن، طرح کردن، مسوده کردن، پیش نویس چیزی را اماده کردن