باجهآگهی،نماباجهکیوسکبوردواژههای مصوب فرهنگستانآگهینمایی که بر بالای باجههای مطبوعاتی و باجههای گلفروشی نصب میشود
خوشکلغتنامه دهخداخوشک . [ خوَش ْ / خُش ْ ](اِ) خشک . مقابل دریا. بر : کیست که او شما را ره نماید در تاریکی در دریا و خوشک چون بسفر روید. (تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 173). ر
کوسکلغتنامه دهخداکوسک . [ ک َ وِ ] (اِ) باقلا را گویند و به عربی جرجیر خوانند. (برهان ). اسم فارسی جرجیر است و باقلا را نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ).
کوسقلغتنامه دهخداکوسق . [ س َ ] (معرب ، ص ) بعضی گویند فارسی معرب است .(از المعرب جوالیقی ص 283). معرب کوسه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوسج . رجوع به کوسج و کوسه شود.