loitersدیکشنری انگلیسی به فارسیلاتین، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، درنگ کردن، تاخیر کردن، دیر پاییدن
leathersدیکشنری انگلیسی به فارسیپوست، چرم، بند چرمی، قیش، قیش چرمی، چرمی کردن، چرم گذاشتن به، شلاق زدن
pilastersدیکشنری انگلیسی به فارسیپلاریست ها، دیواریا جرز ستون نما، ستون چهار گوش یا مستطیل، هر چیزی شبیه ستون یا استوانه
plastersدیکشنری انگلیسی به فارسیپلاستر، گچ، مشمع، ارزه، ضماد، مرهم، خمیر مخصوص اندود دیوار و سقف، گچ زدن، گچ مالیدن، ضماد انداختن، مشمع انداختن روی