شستشو، شستن، گازری کردن، شسته شدن
چرت زدن
لند
فرود آمد، زمین دار، وابسته بزمین، فرود امده
املاک فرود آمد
قرض دهنده
شستشو
شستشو دهندگان، گازر، لباس شوی
شستشو، ماشین رخت شویی، دستگاه لباسشویی خود کار
شسته شده، شستن، گازری کردن، شسته شدن
launder