لیسید، لیسیدن، تازیانه زدن، زبان زدن، زبانه کشیدن، مغلوب کردن
لوکت
دوست داشت، دوست داشتن، خوب بودن، دل خواستن
مایع، ابگونه، سیال، روان، پول شدنی، چیز ابکی، نقد شو، سهل وساده، سائل
رژیم مایع
مگس اکستازی
تکان داد، تکان دادن، قطع کردن، بریدن
هیدرولیک
rollicked، خوشی کردن، جست و خیز کردن
سلیقه، نرم و صاف کردن، یک دست کردن
بدون کلیک کردن