برگهای فراهمwhorled leaves, verticillate leavesواژههای مصوب فرهنگستانسه یا چند برگ که بر روی یک گره قرار دارند
برگهای متناوبalternate leavesواژههای مصوب فرهنگستانبرگهایی که شیوۀ قرار گرفتن آنها بر روی ساقه به نحوی است که هر دو برگ پشتسرهم بر روی یک خط مستقیم نیستند
liveدیکشنری انگلیسی به فارسیزنده، زندگی کردن، زیستن، زنده بودن، منزل کردن، سکون کردن، دایر، سرزنده، موثر