logarithmدیکشنری انگلیسی به فارسیلگاریتم، پایه لگاریتم، کنده، کارنامه، صورت عملیات، گزارش سفرنامه کشتی، گزارش سفر هواپیما، قطعهای از درخت که اره نشده، کندن کنده درخت، در سفرنامه وارد کردن
لگاریتمlogarithmواژههای مصوب فرهنگستانلگاریتم عدد مثبت مفروض در یک پایه، عددی است که اگر به توان آن عدد برسد برابر با عدد مفروض شود