loopholeدیکشنری انگلیسی به فارسیگسست، راه گریز، روزنه، مفر، مزغل، سوراخ سنگر، سوراخ دیدبانی، سوراخ جا، سوراخ دیدهبانی ایجاد کردن، مزغل ساختن
کاوسنگlopolithواژههای مصوب فرهنگستانتودۀ نفوذی آذرین همساز با لایهبندی که شکلی عدسمانند دارد و در بخش میانی به دلیل نشست سنگ زیرین دارای فروافتادگی است