منجادلغتنامه دهخدامنجاد. [ م ِ ] (ع ص ) کسی که به سوی نجد بسیار می آید. ج ، مناجید. (ناظم الاطباء). || رجل منجاد؛ مرد بسیار یاری کننده . (از اقرب الموارد).
منجودلغتنامه دهخدامنجود. [ م َ ] (ع ص ) اندوهگین . (مهذب الاسماء). رنجدیده . اندوهناک . || هلاک شده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).