maintainingدیکشنری انگلیسی به فارسینگهداری، نگه داشتن، حفظ کردن، برقرار داشتن، ادامه دادن، ابقا کردن، حمایت کردن از، مدعی بودن، نگه داری کردن
مقولهنگهدارclass-maintainingواژههای مصوب فرهنگستانویژگی فرایندی صرفی که مقولۀ دستوری واژۀ پایه را تغییر نمیدهد
مقولهنگهدارclass-maintainingواژههای مصوب فرهنگستانویژگی فرایندی صرفی که مقولۀ دستوری واژۀ پایه را تغییر نمیدهد