جدایی گستردهmassive separationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جدایی که در صورت رشد تَرَک در دیواره یا آستری رخ میدهد و در طی آن، لایههای مَنجید از داخل بهشدت تخریب و از هم جدا میشود و سرانجام تایر میترکد
کاهیدگی زردyellow atrophy, massive hepatic necrosisواژههای مصوب فرهنگستانبافتمردگی گسترده در کبد که در نتیجۀ آن بافت کبد نرم میشود و به رنگهای سبز یا زرد درمیآید
جدایی گستردهmassive separationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جدایی که در صورت رشد تَرَک در دیواره یا آستری رخ میدهد و در طی آن، لایههای مَنجید از داخل بهشدت تخریب و از هم جدا میشود و سرانجام تایر میترکد
غول آسادیکشنری فارسی به انگلیسیgiant, gigantic, monster, monstrous, colossal, cyclopean, gargantuan, infinite, massive
سنگیندیکشنری فارسی به انگلیسیgrave, heavy, labored, leaden, massive, onerous, reserved, solemn, weighty