متجیلغتنامه دهخدامتجی . [ م ُت ْ ت َ ] (ع ص ) (از «و ج ی ») خرماهای به هم بسته . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
متزییلغتنامه دهخدامتزیی . [ م ُ ت َ زَی ْ یی ] (ع ص ) آراسته شونده و پوشش گیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). لباس پوشیده و جامه پوشیده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تزیی شود.
متقویلغتنامه دهخدامتقوی . [ م ُ ت َ ق َوْ وی ] (ع ص ) توانا. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). توانا و قادر. (ناظم الاطباء) : مدد و معاونت ایشان در تمشیت آن کار متقوی شود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص <span class="hl"