mergeدیکشنری انگلیسی به فارسیادغام، ادغام کردن، ترکیب کردن، فراگرفته، یکی کردن، ممزوج کردن، مستهلک شدن، غرق شدن، مخلوط کردن، فرو رفتن
ادغام میدیMIDI mergeواژههای مصوب فرهنگستانترکیب دو یا چند رشته از اطلاعات میدی و تبدیل آنها به یک رشته
ادغامگر میدیMIDI mergerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که دو یا چند رشته از اطلاعات میدی را ترکیب و به یک رشته تبدیل میکند
mergedدیکشنری انگلیسی به فارسیادغام شد، ادغام کردن، ترکیب کردن، فراگرفته، یکی کردن، ممزوج کردن، مستهلک شدن، غرق شدن، مخلوط کردن، فرو رفتن
mergedدیکشنری انگلیسی به فارسیادغام شد، ادغام کردن، ترکیب کردن، فراگرفته، یکی کردن، ممزوج کردن، مستهلک شدن، غرق شدن، مخلوط کردن، فرو رفتن
submergeدیکشنری انگلیسی به فارسیغرق شدن، غوطه ور ساختن، زیر اب کردن، مخفی کردن، در اب فرو بردن، پوشاندن