وسط، قلب، دل، قسمت وسط
punch-drunk
در میان، قلب، دل، قسمت وسط
ماموران
غلیظ، مه، غبار، ابهام، تاری چشم، مه گرفتن
۱پر ۲ظرف انباشته از مایع در حد سرزیر