افتادن، کام، مادگی زبانه، جای زبانه، جفت کردن، باکام محکم کردن
مرتب کردن، جای زبانه، مادگی زبانه، کام، جفت کردن، باکام محکم کردن
ماتریس
مرتب شده، جفت کردن، باکام محکم کردن
دراز کشیدن، کام، مادگی زبانه، جای زبانه، جفت کردن، باکام محکم کردن
مفاصل و مفاصل
سقوط، بدیگری واگذار کردن، بی حس کردن، کشتن، مستهلک کردن، وقف کردن