moonsدیکشنری انگلیسی به فارسیقمرها، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن
maximumsدیکشنری انگلیسی به فارسیحداکثر، بیشینه، حد اکثر، ماکسیمم، منتها درجه، بزرگترین و بالاترین رقم، منتهی درجه