naturalدیکشنری انگلیسی به فارسیطبیعی است، احمق، طبیعی، ذاتی، عادی، فطری، بدیهی، سرشتی، قهری، غریزی، ساده، خلقی، نهادی، جبلی، استعداد ذاتی، دیوانه
گاز طبیعی فشردهcompressed natural gas, CNGواژههای مصوب فرهنگستانگاز طبیعی که بهطور عمده از متان تشکیل شده است و تا فشار 2400 پوند بر مایع فشرده میشود و در ظروف تحت فشارِ زیاد نگهداری میشود متـ . گاز فشرده
گاز طبیعی مایعliquefied natural gas, LNGواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گاز طبیعی شامل متان که با توجه به دمای بحرانی 73 درجۀ سلسیوس میتوان آن را در دمای پایین سرد کرد و به حالت مایع درآورد متـ . گاز مایع
گاز طبیعی همراه ـ حلشدهassociated-dissolved natural gasواژههای مصوب فرهنگستانگاز طبیعی که در مخازن نفت خام بهصورت گاز همراه (آزاد) و گاز حلشده وجود دارد
naturalدیکشنری انگلیسی به فارسیطبیعی است، احمق، طبیعی، ذاتی، عادی، فطری، بدیهی، سرشتی، قهری، غریزی، ساده، خلقی، نهادی، جبلی، استعداد ذاتی، دیوانه
naturalدیکشنری انگلیسی به فارسیطبیعی است، احمق، طبیعی، ذاتی، عادی، فطری، بدیهی، سرشتی، قهری، غریزی، ساده، خلقی، نهادی، جبلی، استعداد ذاتی، دیوانه