netsدیکشنری انگلیسی به فارسیشبکه، تور، توری، دام، عمده، تار عنکبوت، تور ماهی گیری و امثال ان، بدام افکندن، با تور گرفتن، شبکه دار کردن، بتور انداختن
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
نیازسنجیneed assessment/ needs assessmentواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی سازمانیافته برای تعیین ماهیت و دامنۀ مشکلات یک جمعیت مشخص که ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم بر سلامت آنان اثر بگذارد
جذب خالصnet retention, final absorption, final retention, final uptake, net absorption, net loading/ nett loading, net uptake/ nett uptakeواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ نگهدارندۀ باقیمانده در چوب بلافاصله پس از تکمیل چرخۀ تیمار در فرایندهای فشار