بیطرفی دائمpermanent neutrality, perpetual neutralityواژههای مصوب فرهنگستانمشی سیاسی پایدار یک دولت، مبتنی بر بیطرفی، چه در جنگ و چه در صلح
خنثاییneutrality 2واژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی بین ویژگی اسیدی و بازی محلولها چنانکه پ.هاش محلول هفت باشد
خنثایی بارcharge neutralityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن شمار الکترونها و شمار حفرهها در یک نیمرسانا با هم برابر است
بیطرفیneutrality 1واژههای مصوب فرهنگستانموضع حقوقی یک دولت مبنیبر عدم جانبداری از هریک از دو طرف درگیر در جنگ
بیطرفی اینترنتیnet neutralityواژههای مصوب فرهنگستانایجاد وضعیتی در اینترنت بهطوریکه به اشتراک گذاشتن اطلاعات در اینترنت از سامانههای دسترسی یا قیمتگذاری تأثیر نپذیرد
بی طرفیدیکشنری فارسی به انگلیسیdetachment, disinterest, impartiality, justice, neutrality, neutralization, neutrally, nonalignment, objectivity, straddle
خنثایی بارcharge neutralityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن شمار الکترونها و شمار حفرهها در یک نیمرسانا با هم برابر است
بیطرفی اینترنتیnet neutralityواژههای مصوب فرهنگستانایجاد وضعیتی در اینترنت بهطوریکه به اشتراک گذاشتن اطلاعات در اینترنت از سامانههای دسترسی یا قیمتگذاری تأثیر نپذیرد