بدهکار، بدهکار بودن، مدیون بودن، مرهون بودن، دارا بودن
hawed، دست چپ رفتن، به دست چپ رفتن، من من کردن، دست چپ بردن
چطوری
در انتظار، منتظر بودن، منتظر شدن، انتظار داشتن، در کمین نشستن
تخم مرغی، تخم مرغی شکل، جسم تخم مرغی
کج
سریع، تند be jirit owed-o-raft>:بهسرعت آمد و رفت> .
kowtowed
چمنزار
yowed
ناامید
miaowed، میومیو کردن