piercesدیکشنری انگلیسی به فارسیسوراخ می کند، سوراخ کردن، فروکردن، خلیدن، سپوختن، سفتن، شکافتن، رسوخ کردن
perchesدیکشنری انگلیسی به فارسیحشرات، ماهی لوتی، جایگاه بلند، جای امن، نشیمن گاه پرنده، چوب زیر پایی، تیر، قرار گرفتن، نشستن، در جای بلند قرار دادن