possibleدیکشنری انگلیسی به فارسیامکان پذیر است، امکان، ممکن، امکان پذیر، محتمل، میسر، مقدور، شدنی، بالقوه
آیندههای ممکنpossible futuresواژههای مصوب فرهنگستانهمۀ وضعیتها و حالتهایی که ممکن است در آینده محقق شود
ظرفیت ممکنpossible capacityواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر تعداد وسایل نقلیۀ همسنگ سواری که از یک خط عبور کند و در محل و زمان مشخص امکان گذر داشته باشد
possibleدیکشنری انگلیسی به فارسیامکان پذیر است، امکان، ممکن، امکان پذیر، محتمل، میسر، مقدور، شدنی، بالقوه
possibleدیکشنری انگلیسی به فارسیامکان پذیر است، امکان، ممکن، امکان پذیر، محتمل، میسر، مقدور، شدنی، بالقوه
impossibleدیکشنری انگلیسی به فارسیغیرممکن است، غیر ممکن، ممتنع، نشدنی، غیر عملی، نامحتمل، امکان نا پذیر، غیر میسر