poutsدیکشنری انگلیسی به فارسیتوهم، لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب را بزیر اویختن، اخم کردن، لب ولوچه را جمع کردن
spoutsدیکشنری انگلیسی به فارسیاسپادانا، دهانه، لوله، فواره، شیر آب، ناودان، فوران، جوش، فواره زدن اب، فواره زدن، جهش کردن، پریدن، فوران کردن