publishingدیکشنری انگلیسی به فارسیانتشارات، منتشر کردن، چاپ کردن، منتشر شدن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن، صادر کردن
خودناشریself-publishingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نشر که در آن کلیۀ فعالیتهای مربوط به چاپ و توزیع و فروش اثر با پدیدآور است
publishingدیکشنری انگلیسی به فارسیانتشارات، منتشر کردن، چاپ کردن، منتشر شدن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن، صادر کردن
خودناشریself-publishingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نشر که در آن کلیۀ فعالیتهای مربوط به چاپ و توزیع و فروش اثر با پدیدآور است
publishingدیکشنری انگلیسی به فارسیانتشارات، منتشر کردن، چاپ کردن، منتشر شدن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن، صادر کردن
نشر دادگانdatabase publishingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از نشر رومیزی یا فنّاوری اینترنت برای تولید گزارشهایی حاوی اطلاعات بهدستآمده از یک دادگان