تکان دادن، تند، جانانه، خیلی تند، بشاش
زخم زدن، قدرت نمایی، نمایش نیروی نظامی
خاردار
ratlin
ریشه کن کردن، پوزه بخاک مالیدن
رولینگ، اشفته کردن، دنبال هم دویدن، با جیغ و داد و بازی کردن
rattling
saber rattling
بیچاره، شلوغ کردن
چرت زدن
سرگردان، حرف مفت زدن، پرگویی کردن، ور زدن
کشیدن