raveدیکشنری انگلیسی به فارسیدیوانه، غرش، غوغا، دیوانگی، با بیحوصلگی حرف زدن، غریدن، دیوانه شدن، جار و جنجال راه انداختن
برش رسیدهmature cutting/ harvesting cutting/ hravest cuttingواژههای مصوب فرهنگستانقطع و برداشت درختان قابلفروش یا رسیده در برش میانی یا نهایی
سطحنوردroverواژههای مصوب فرهنگستانفضاپیما یا بخشی از آن که میتواند پس از فرود بر سطح جسمی سماوی، مانند سیاره یا قمر یا سیارک، حرکت کند و بهصورت خودکار یا با هدایت فضانوردان به کاوش بپردازد
موج راسبیـ گرانی آمیختهmixed Rossby-gravity wave, Yanai waveواژههای مصوب فرهنگستانموج استوایی شرقرو که مؤلفۀ سرعت نصفالنهاری آن نسبت به استوا متقارن است و مؤلفۀ سرعت زُناری آن نسبت به همتافت همرَفتی میانمقیاس نامتقارن است
ravenدیکشنری انگلیسی به فارسیکلاغ سیاه، غراب، چپاول، کلاغ زنگی، حرص زدن، غارت کردن، قاپیدن، با ولع بعلیدن، مشکی
ravenدیکشنری انگلیسی به فارسیکلاغ سیاه، غراب، چپاول، کلاغ زنگی، حرص زدن، غارت کردن، قاپیدن، با ولع بعلیدن، مشکی