recommitدیکشنری انگلیسی به فارسیمجددا تأیید کنید، دوباره مرتکب شدن، دوباره زندان کردن، دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
recommitsدیکشنری انگلیسی به فارسیمجبور می شود، دوباره مرتکب شدن، دوباره زندان کردن، دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
recommittingدیکشنری انگلیسی به فارسیتجدید نظر، دوباره مرتکب شدن، دوباره زندان کردن، دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
recommitsدیکشنری انگلیسی به فارسیمجبور می شود، دوباره مرتکب شدن، دوباره زندان کردن، دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
recommittingدیکشنری انگلیسی به فارسیتجدید نظر، دوباره مرتکب شدن، دوباره زندان کردن، دوباره به کیمسیون ارجاع کردن