یکسوسازی اپتیکیoptical rectificationواژههای مصوب فرهنگستاناثر ناشی از برهمکنش یک یا چند میدان الکترومغناطیسی در محیط غیرخطی که به برقراری میدان غیرنوسانی انجامد متـ . یکسوسازی نوری
اصلاحدیکشنری فارسی به انگلیسیalteration, correction, improvement, modification, rectification, refinement, reform, reformation, revision
یکسوسازی اپتیکیoptical rectificationواژههای مصوب فرهنگستاناثر ناشی از برهمکنش یک یا چند میدان الکترومغناطیسی در محیط غیرخطی که به برقراری میدان غیرنوسانی انجامد متـ . یکسوسازی نوری