rectifiedدیکشنری انگلیسی به فارسیاصلاح شده، برطرف کردن، اصلاح کردن، یکسو کردن، تصحیح کردن، جبران کردن
rectifiesدیکشنری انگلیسی به فارسیتصحیح می کند، برطرف کردن، اصلاح کردن، یکسو کردن، تصحیح کردن، جبران کردن
الکل دوآتشهrectified spiritواژههای مصوب فرهنگستاننوعی محلول الکل و آب که 95 درصد حجمی آن اتیلالکل است و ازطریق تقطیر به دست میآید