refreshedدیکشنری انگلیسی به فارسیتجدیدشده، تازه کردن، نیروی تازه دادن به، روشن کردن، از خستگی بیرون اوردن، با طراوت کردن، خنک ساختن، خنک کردن
بازآموزیrecurrent training, refresher training, continuation training, continuing qualificationواژههای مصوب فرهنگستانآموزش مستمر کارکنان عملیات و نگهداری بهصورت دورهای مطابق با الزامات هر کشور یا شرکت کاروَر