regeneratingدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی، باز زادن، احیاء کردن، باز زاییدن، تهذیب کردن، دوباره خلق شدن یا کردن
برش زادآورregeneration cutting/ regeneration cut, regeneration fellingواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه برداشت درختان بهمنظور تسهیل زادآوری
بازسازی 2regeneration 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی یاختهها و بافتها یا اندامهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
بازسازی استخوانbone regenerationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی استخوان یا بافتهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی