regulatorواژهنامه آزادگنارشگر (گُنارِشگَر). زبانزدِ دانشی. از «ویناردَن» در زبان پهلوی به سه چَمِ (معنی) فرمودن، اُستواندَن (ثابت کردن) و آراستن می آید.
regulatorواژهنامه آزادگنارشگر (گُنارِشگَر). زبانزدِ دانشی. از «ویناردَن» در زبان پهلوی به سه چَمِ (معنی) فرمودن، اُستواندَن (ثابت کردن) و آراستن می آید.
رِناتنظیمگرriboregulatorواژههای مصوب فرهنگستانهریک از رِناهای تنظیمی ناپایدار و متنوع در باکتری که در تنظیم بیان ژن در پسارونویسی نقش دارند