reticulumدیکشنری انگلیسی به فارسیreticulum، شبکه، نگاری، بافت همبند و مشبک، شیردان جانور نشخوار کننده، ساختمان شبکهای، بافت نگاهدارنده اعصاب
تاربستReticulum, Ret, Netواژههای مصوب فرهنگستانهفتمین صورت فلکی کوچک، واقع در آسمان جنوبی (southern sky)
شبکۀ درمیانیاختهایendoplasmic reticulum, ERواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای کیسهای در یاختههای تمایزیافته که در سنتز و انتقال پروتئینها و همچنین در واکنشهای دگرگشتی، از جمله سنتز فسفولیپیدها و اسیدهای چرب، نقش دارد