نقش نواریrib shape, ribs, rib patternواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نقش رویه که متشکل از نوارهای موازی است
بالدندۀ فشاریcompression rib, drag rib, wing butt, bulkhead ribواژههای مصوب فرهنگستاندندهای در سازۀ بال هواپیماهای پارچهپوش که نیروی کششی بافههای مهاربندی پَساری را خنثی میکند
بالدندهrib 2, wing ribواژههای مصوب فرهنگستانعضو فرعی سازۀ بال و سطوح دُم در انواع هواگَرد که در راستای وتر قرار دارد و شکل ظاهری بال و سطوح دُم را حفظ میکند
نوار محافظkerbing rib, kerbstone ribواژههای مصوب فرهنگستاننواری برجسته بر روی بخش بالایی دیوارۀ تایر برای محافظت از تایر در صورت برخورد با جدول معبر
آجنوارtread rib, rib 1, tread barواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از رویه که بهصورت نوار دورتادور تایر امتداد دارد و شیارهای تایر آنها را از یکدیگر تفکیک میکند
revampedدیکشنری انگلیسی به فارسیاصلاح شد، وصله پینه کردن، دوباره رویه انداختن، نو نما کردن، دوباره وصله یا سرهم بندی کردن
reviveدیکشنری انگلیسی به فارسیاحیای، زنده شدن، احیا کردن، احیا شدن، بهوش اوردن، دوباره دایر شدن، دوباره رواج پیدا کردن، نیروی تازه دادن، باز جان بخشیدن، بهوش امدن
revampedدیکشنری انگلیسی به فارسیاصلاح شد، وصله پینه کردن، دوباره رویه انداختن، نو نما کردن، دوباره وصله یا سرهم بندی کردن
reviveدیکشنری انگلیسی به فارسیاحیای، زنده شدن، احیا کردن، احیا شدن، بهوش اوردن، دوباره دایر شدن، دوباره رواج پیدا کردن، نیروی تازه دادن، باز جان بخشیدن، بهوش امدن