یخ مات 1rime 2واژههای مصوب فرهنگستاننهشتۀ سفید یا شیریرنگ و کدر یخ دانهای که براثر یخ زدن فوری قطرات آب اَبَرسرد در برخورد به سطح جسم به وجود میآید
یخ مات 2rime iceواژههای مصوب فرهنگستانیخ ناشفاف که بهویژه بر روی هواگرد درحالپرواز در درون ابر اَبَرسرد، سردتر از 10- درجه سلسیوس، تشکیل میشود
یخ مات سختhard rimeواژههای مصوب فرهنگستانتودههای گِرد و کدر یخ مات، عمدتاً بر روی سطوح قائم، که منشأ آنها مه اَبَرسرد متراکم است
rhymeدیکشنری انگلیسی به فارسیقافیه، شعر، سجع، نظم، پساوند، سخن قافیه دار، بساوند، شعر گفتن، هم قافیه شدن، قافیه ساختن، سخنوری کردن
rhymeدیکشنری انگلیسی به فارسیقافیه، شعر، سجع، نظم، پساوند، سخن قافیه دار، بساوند، شعر گفتن، هم قافیه شدن، قافیه ساختن، سخنوری کردن