زنگ زده، زنگ زدن، احاطه کردن، چرخ خوردن، حلقه زدن، گرد امدن
مار زنگی
ringgit
رینگر
شستشو داده شد، با آب پاک کردن، با آب شستن
سلطنت کرد، سلطنت یا حکمرانی کردن، حکمفرما بودن
بدون سرقت
سوررئیدی
تنگ شده
بدون ترد
همسترینگ