robesدیکشنری انگلیسی به فارسیروباه، لباس بلند و گشاد، خرقه، خلعت، رداء، جامه بلند زنانه، پوشش، جامه دربر کردن
روبشwipeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جلوۀ انتقالی که در آن یک نما بهتدریج نمای دیگری را به اشکال مختلف بیرون راند یا پاک کند یا بپوشاند
ravishدیکشنری انگلیسی به فارسیترساندن، قاپیدن، ربودن، مسحور کردن، از خود بیخود شدن، بعفت و ناموس تجاوز کردن
روبش روزنهایiris wipeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جلوۀ انتقالی که در آن نمای دوم بهصورت دایرهای فزاینده یا کاهنده باعث روبش و جایگزینی نمای اول میشود
probesدیکشنری انگلیسی به فارسیپروب ها، کاوشگر، کاوش، تحقیق، رسیدگی، میله، میله استحکام، جستجو، اکتشاف جدید، سنبه جراحی، مسبار، کاوش کردن، تفحص کردن، غور وبررسی کردن