rousingدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک، از خواب بیدار شدن، رم دادن، حرکت دادن، بهم زدن، بهیجان در اوردن، خونکسی را بجوش اوردن
پیشصافیroughing filter, contact roughing filter, preliminary filterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی صافی که با استفاده از آن میتوان بار آلودگی و هیدرولیکی (hydraulic) زیادی را قبل از صافش اصلی تصفیه کرد