roveدیکشنری انگلیسی به فارسیرؤیای، سرگردانی بی هدف، راهزنی دریایی کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، اواره شدن، گردش کردن، ول گردیدن
raveدیکشنری انگلیسی به فارسیدیوانه، غرش، غوغا، دیوانگی، با بیحوصلگی حرف زدن، غریدن، دیوانه شدن، جار و جنجال راه انداختن
rovedدیکشنری انگلیسی به فارسیرفته، راهزنی دریایی کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، اواره شدن، گردش کردن، ول گردیدن
rovesدیکشنری انگلیسی به فارسیروف ها، راهزنی دریایی کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، اواره شدن، گردش کردن، ول گردیدن
rovedدیکشنری انگلیسی به فارسیرفته، راهزنی دریایی کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، اواره شدن، گردش کردن، ول گردیدن
rovesدیکشنری انگلیسی به فارسیروف ها، راهزنی دریایی کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، اواره شدن، گردش کردن، ول گردیدن