SEALدیکشنری انگلیسی به فارسیمهر، خاتم، نشان، سوگند ملایم، خوک ابی، گوساله ماهی، تضمین، بستن، مهر و موم کردن، مهر زدن، مهر کردن، محکم چسباندن، صحه گذاشتن، درزگیری کردن، بتونه کاری کردن
بادبانsailواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای گسترده و عموماً پارچهای برای بهکارگیری نیروی پیشرانش باد در به حرکت در آوردن قایق در آب