آزمون بازیگری با دوربینscreen testواژههای مصوب فرهنگستانقطعهفیلمی آزمایشی که برای ارزیابی بازیگر در یک نقش خاص گرفته میشود متـ . آزمون بازیگری
screenدیکشنری انگلیسی به فارسیصفحه نمایش، غربال، پرده، سرند، پرده سینما، صفحه تلویزیون، تور سیمی، سپر، خمار، دیوار، تخته حفاظ، پنجره توری دار، روی پرده افکندن، الک کردن، تور سیمی نصب کردن
آزمون غربالگری سوءمصرفdrug abuse screen testواژههای مصوب فرهنگستانپرسشنامهای خودگزارش برای شناسایی مشکلات مرتبط با مصرف مواد که در غربالگری جمعیتی و نیز در ارزشیابی درمان در محیطهای بالینی به کار میرود اختـ . غربالۀ سرف DAST
screenدیکشنری انگلیسی به فارسیصفحه نمایش، غربال، پرده، سرند، پرده سینما، صفحه تلویزیون، تور سیمی، سپر، خمار، دیوار، تخته حفاظ، پنجره توری دار، روی پرده افکندن، الک کردن، تور سیمی نصب کردن
سرندscreenواژههای مصوب فرهنگستانابزاری متشکل از یک قاب و صفحة فلزی مشبک یا سیمهای فلزی یا پارچة درهمتنیدة مشبک با منافذ منظم برای جدا کردن مواد برحسب اندازة ذرات تشکیلدهنده یا عبور دادن ذرات ریزتر و نگهداشتن ذرات درشتتر