خودشناسی
انضباطی، تادیب کردن، تحت نظم و ترتیب در اوردن
ویژگی فردی که دارای انضباط است متـ . باانضباط
خود، نفس، نفس خود، شخصیت، جنبه، وضع، حالت، حال، خویشتن، خویش
خود مجازات
خودخواهی، ادرس دار