soberدیکشنری انگلیسی به فارسیهوشیار، هوشیار بودن، بهوش اوردن، از مستی دراوردن، عاقل، موقر، متین، سنگین، بهوش، میانه رو
soberدیکشنری انگلیسی به فارسیهوشیار، هوشیار بودن، بهوش اوردن، از مستی دراوردن، عاقل، موقر، متین، سنگین، بهوش، میانه رو
soberدیکشنری انگلیسی به فارسیهوشیار، هوشیار بودن، بهوش اوردن، از مستی دراوردن، عاقل، موقر، متین، سنگین، بهوش، میانه رو