همرزمان، هوشیار بودن، بهوش اوردن، از مستی دراوردن
سابیر، شمشیر، شمشیر بلند نظامی، قداره
شب ها
تراشیدن، رنده، تراشنده، صورت تراش
محافظان، پس انداز کن، نجارت دهنده
ناجی، پشتیبان
sobersidedly
sobersides، شخص جدی و موقر
سوبرثه
soberidedness