sportدیکشنری انگلیسی به فارسیورزش، بازی، سرگرمی، شوخی، الت بازی، نمایش تفریحی، شکار و ماهیگری و امثال آن، بازی کردن
spurtدیکشنری انگلیسی به فارسیاسپرد، جهش، جنبش تند و ناگهانی، کوشش ناگهانی و کوتاه، خروج ناگهانی، جهش کردن، پاشیدن