squeezesدیکشنری انگلیسی به فارسیفشار می دهد، فشار، فشردن، فشار دادن، چلاندن، دوشیدن، له کردن، اب میوه گرفتن، بزور جا دادن، زور اوردن، چپاندن
سرعتگیر 2retarder, track brake squeezerواژههای مصوب فرهنگستانتجهیزاتی که در خطوط تنظیمگاه شیبدار نصب میشود و سرعت واگنهای رهاشده از تپۀ تقسیم را کاهش میدهد
سرعتگیر 2retarder, track brake squeezerواژههای مصوب فرهنگستانتجهیزاتی که در خطوط تنظیمگاه شیبدار نصب میشود و سرعت واگنهای رهاشده از تپۀ تقسیم را کاهش میدهد