stewدیکشنری انگلیسی به فارسیخورشت، تاس کباب، نگرانی، گرمی، داغی، دم کردن، اهسته جوشانیدن، اهسته پختن، با اتش ملایم پختن
مهماندار 2steward, stewardessواژههای مصوب فرهنگستانفردی که پذیرایی و مراقبت از مهمانان را در کشتی یا هواپیما بر عهده دارد