stoutدیکشنری انگلیسی به فارسیچاق و چله، نوعی ابجو، آبجو استاوت، تنومند، ستبر، ضخیم، نیرومند، محکم، تومند، سخت، شق، قوی بنیه، با اسطقس
stoodدیکشنری انگلیسی به فارسیایستاد، ایستادن، بودن، ماندن، تحمل کردن، قرار گرفتن، ایست کردن، توقف کردن، راست شدن، واقع بودن، واداشتن